چند روز پیش داشتم، کتاب «شیب» ست گادین را میخواندم. کتابی که مترجمش امیر انصاری و از نشرهای انتشارات آموخته بود. ست گادینی نویسنده، سخنران و کارآفرین اهل ایالات متحدهآمریکاست.
کتابی که ست گادین به زبان خود دارد در جایجایی آن به مخاطبش میگوید که هم جا بزن و هم بیخیال نشو. شاید تعجب کنید، ولی واقعیت دارد. ست گادین در کتاب کمحجم خود ماجرا را با موضوع موردعلاقه من یعنی از کوه بالا رفتن و کوهنوردی شروع میکند.
او در کتاب پرمحتوایش از یک نکته بسیار مهم رونمایی میکند. او از این میگوید که کارهایی که در مسیر هر هدفی انجام میدهیم، گاهی حق این را داریم هم جا بزنیم و زمانهایی هم حق نداریم جا بزنیم. این دیگر به هوش و ذکاوت و البته تجربه ما برمیگردد.
او در کتاب شیب از این میگوید که مسیری که از آن حرف میزنیم مثل مسیر کوهنوردیست. فردی که تصمیم گرفته به بالای کوه برود، امکان دارد در راه هم با شیب برخورد کند و هم با صخره (بن بست). بهنظرتان در هر نقطه از مسیر کوهنوردی در این موقعیتها باید چگونه رفتار کند؟
چیزی که عموم مردم و اکثر کتابهای انگیزشی زرد میگویند، این است که وقتی کاری را شروع کردی تا انتها برو.
در بخشی از کتاب شیب ست گادین گفته، من برخی از چنین گفتهها را قبول ندارم:
وینس لامباردی:
«کسانی که جا میزنند هرگز برنده نمیشوند و برندهها هرگز جا نمیزنند.»
درحالیکه خیلی از افراد موفق گاهی وقتها جا زدند. منتها به ما نگفتند کجا بیخیال شویم و کجا تا انتها پیش برویم تا به هدف برسیم. چراکه ما نمیتوانیم همه چالشها و موانع راه را تست کنیم شاید اصلا آن چالش به نتیجه نرسید، به نظرتان باز بایستی در همان مسیر باشیم یا بالعکس بایستی تاکتیکمان تغییر دهیم و از مسیر دیگری پیش برویم.
پس، برای رسیدن به هدف اصلی بایستی از پا گذاشتن در برخی مسیرها بیخیال شد و صلاح در همین است. در مسیر کوهنوردی هم نقطههای پر شیب داریم و هم صخرههایی که گذر از آنها ریسک دارد. در آن لحظه ما میتوانیم نقطههای پرشیبی که به جهت مشقت راه خیلیها گذر از آن را منصرف میشوند را با قدری درنگ با سلامت از آن عبور کنیم، ولی آیا همگیمان میتوانیم از صخرههایی که به معنای واقعی جانمان را به خطر میاندزد گذر کنیم. جوابش نه است.
ست گادین در کتاب شیب خود میگوید، در مواقعی که با شیب در مسیر روبهرو هستیم بایستی با اندیشه و کمی صبر قدمبهقدم پیش برویم. حتماً بایستی مسیر را ادامه دهیم؛ چون خیلیها وقتی این مسیر شیبدار را میبینند همان اول بیخیال میشوند و دیگر به راه ادامه نمیدهند. درحالیکه برخی افراد با کمی درایت و خلاقیت و البته پشتکار از این مسیر پرشیب به سلامت میگذرند و میشوند اولینهای مسیرشان. در ادامه هم همه دوست دارند داستان مسیر این افراد را بشنوند. بنابراین همانطور که گفته شد در چنین موقعیتهایی جا زدن همراه با کم خردیست و صد البته نشانه پشتکار و استمرار نداشتن است.
درحالیکه ست گادین یک روی دیگر سکه را هم میبیند. او در کتابش میگوید قرار نیست وقتی در مسیر به صخره رسیدیم راهمان را در پیش بگیریم و همنینطور برای خودمان پیش برویم؛ چون این مسیر بیشتر اوقات به بن بست میخورد.
بنابراین، همگیمان که رویای رسیدن به قله را داریم، میتوانیم در مسیر باشیم؛ ولی از صخره عبور نکنیم. ما میتوانیم در چنین مواقعی تاکتیکمان را تغییر دهیم و از راه دیگری به سمت هدفمان رهسپار شویم. پس، اینجا مجازیم و حق داریم بیخیال شویم؛ چون از ادامه مسیر نتیجهای قرار نیست عایدمان شود و اگر ادامه دهیم نشانه وقت تلف کردن و بیخردی ماست. بهقولی داریم با جانمان بازی میکنیم.
ست گادین در قسمتی از کتابش هم به این نکته اشاره دارد:
« اولین گام در مسیر رسیدن به خواستههایمان درک انواع موقعیتهایی است که ما را وادار به متوقف شدن میکند.»
من هم موافق گفتههای ست گادین هستم. در مسیر انجام هر کاری به هنگام عبور از موانع مختلف تا میتوانیم تعادل را حفظ کنیم؛ چرا که سعدی شیرازی میگوید:
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست.