E html> فیلم زمستان ابدی - جهان فکر
خانه / سینما و تلویزیون / فیلم زمستان ابدی

فیلم زمستان ابدی

instagram

telegram

 

فیلم سینمایی «زمستان ابدی» در ابتدا  شعر  خواندن خانواده چهار نفره در جشن کریسمس ۱۹۴۴ را نشان می‌دهد. سپس در ادامه تصویر میز غذایی را نشان می‌دهد که دور آن زن و مردی پیر به همراه دختر و نوه‌اش در حال خواندن دعای شکرگزاری قبل خوردن غذا هستند.

 

دختر کوچک زن جوان می‌پرسد چرا دعا می‌کنند و پیرمرد در پاسخ به نوه‌اش می‌گوید برای اینکه  خدا از ما مراقبت می‌کند و ما داریم تشکر می‌کنیم. دخترک ول کن ماجرا نبود و پرسید اگر خدا مراقب ماست چرا از پدرش مراقبت نکرد. و در دنباله صحبتش رو به پدربزرگش کرد و گفت پدر دیگر برنمی‌گردد. انگار دختر کوچولوی داستان هم متوجه شده است پدرش در جنگ کشته شده است.

 

 

 

و «ایِرن»  از گفته دخترش ناراحت می‌شود و برای ساکت کردن و تمام کردن بحث با یک سیلی به بحث خاتمه می‌دهد. فردای آن روز صبح در خانه آن خانواده به صدا در می‌آید. در این میان سروصداهایی هم از بیرون به گوش می‌رسد. ایرن از پنجره سربازان روسی را می‌بیند. پیرمرد وقتی در را باز می‌کند با یک برگه کاغذ و صحبت‌های سربازان روسی مواجه می‌شود.

 

 

 

 

سرباز روسی به پیرمرد می‌گوید دخترش برای کار در مزرعه بایستی همراه آن بیاد. این طور هم می‌شود. در این لحظات مادر ایرن قصد داشت شوهرش را متقاعد کند و از فرستاد دختر جوان به کار در مزرعه ذرت جلوگیری کند، ولی پیرمرد می‌گوید اگر مقاومت کنیم بالاخره یکی دیگر از اعضای خانواده را همراه خود می‌برند.

 

هر چند  در این روستا که یکی از روستاهای کشور مجارستان بود هر زن و دختری که می‌برند در همان ابتدا اعلام نمی‌کردند که آنها را به اردوگاه کار اجباری می‌برند.

 

 

 

 

ایرن آماده می‌شود. سپس در ادامه تصویر زنی را نشان می‌دهد که آماده رفتن است. انگار دارد وسایلش را جمع می‌کند تا به جایی برود. پدرش کتابی به او می‌دهد و پیشنهاد می‌کند ببرد چون که به دردش می‌خورد. او چمدانش را می‌بندد و هنگام رفتن با این سوال دخترش مواجه می‌شود که تو هم داری می‌ری؟

 

 وقتی خواست برود و از او خداحافظی کند به او قول داد که هر چه زودتر دوباره بر می‌گردد. دخترک از او دور می‌شود و به داخل خانه می‌رود. موقع خروج از منزل دخترک با داد و فریاد مادرش را صدا می‌زد. در این هنگام سربازان شوروی سابق مانع ایستادن «ایرن» می‌شوند او مجبور می‌شود بدون خداحافظی از دختر کوچکش به این سفر بی بازگشت برود.

 

 

 

 

ایرن در راه با دختر نوجوانی آشنا می‌شود و در همه لحظات در اردوگاه همراه او بود. انگار حس می‌کرد او دخترش است. حتی هنگام کار به او کمک می‌کرد تا فشار کمتری را تحمل کند، ولی فایده نداشت. هر نفر بایستی در معدن یک واگن را از زغال سنگ پر می‌کردند، منتها دخترک نمی‌توانست و در آخر روز آنها بایستی دو واگن پر را تحویل می‌دادند و وقتی به کمک ایرن کار به اتمام می‌رسید و برای غذا خوردن به اردوگاه  برمی‌گشتند غذایی نبود که بخوردند. چند روزی به این شکل گذشت.

 

ایرن دیگر تحمل این وضع را نداشت و تصمیم گرفت در روزهای بعدی واگن خود را پر کند تا بتواند در آخر روز غذایی نصیبش شود تا گرسنه نماند. وقتی به اردوگاه رسید بعد از چند روز گرسنگی بالاخره غذا خورد.

همان شب دخترک گرسنه وارد خوابگاه اردوگاه شد  و دم در خوابگاه اردوگاه از فرط خستگی و گرسنگی نقش بر زمین شد. وقتی رسید طبق معمول غذایی برای او نمانده بود. ولی ایرن کمی برای او غذا نگه داشته بود.

 

 

روزها با کار سخت در معدن برای زنان و دختران می‌گذشت تا اینکه دخترک نوجوان به بیماری تیفوس مبتلا می‌شود. بیشتر کسانی که در اردوگاه به بیماری تیفوس مبتلا می‌شدند به جهت نرسیدن غذا و نبود بهداشت و استراحت  کافی و غیره جان خود را از دست می‌دادند. دخترک هم دست بر قضا به این بیماری در آن اردوگاه گرفتار شد.

 

در ادامه فیلم در کنار تیفوس گرفتن دخترک نوجوان  «ایرن» با اتفاقات و مشکلات دیگری روبرو می‌شود. حتی خودش هم بعدها در همانجا به این بیماری مبتلا می‌شود و به کمک یکی از اسرای اردوگاه جان سالم به در می‌برد.

 

 

 

 

یک سال بعد از سال ۱۹۴۴ حتی بعد از اتمام جنگ و شکست خوردن هیتلر افراد آن اردوگاه  بایستی به انجام کار اجباری در آنجا مشغول می‌شدند و نمی‌توانستند به خانه‌هایشان برگردند و این دستور استالین بود. تا اینکه بعد از حدوداً ۵ سال اردوگاه شوروی تصمیم به باز گردان افراد آن اردوگاه ‌می‌کند و ایرن بالاخره به رویای خود که به خانه برگشتن بودن نزدیک نزدیک می‌شد و می‌دانست که دخترش منتظرش است. در مسیر بازگشت به خانه هم با مشکلات و مسائلی مواجه می‌شود، ولی به دخترش قول بازگشت داده بود و نمی‌توانست زیر قولش بزند.

 

 

 

 

در پایان خاطرنشان می‌سازم این فیلم که در سال ۲۰۱۸ توسط کشور مجارستان تولید شده است. ناگفته نماند که این فیلم برگرفته از داستان واقعی یکی از ۷۰۰ هزار اسیر مجارستانی، آلمانی، فرانسوی، اتریشی و … بود که در آن دوران در اوردگاه‌های شوروی اسیر بودند و مجبور بودند روزگار خود را با کار اجباری سپری کنند.

 

instagram- jahanfekr

 

درباره‌ی فرزانه

حتما ببینید

introduction-film-colour-room-

معرفی فیلم اتاق رنگ

  در ابتدای فیلم اتاق رنگ، دختری جوان به نام کلاریس کلیف را در محوطه‌ی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *