اراده کنید جزو بهترینها شوید. وقتی در حیطۀ کاری خود یکی از بهترینها شوید، پول خود به خود به سوی شما سرازیر خواهد شد. دن میچل من هم با سخن دن میچل موافق هستم. وقتی این گفته دن میچل را دیدم. برای یک لحظه فعالیت صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو سالانه: ۱۴۰۰
هیچ وقت کم نیار!
چند روز پیش در گروه تلگرامی سمپوزیوم توسعه فردی یکی از دوستان گروهی در مورد نویسندگی و داستان نویسندگی تشکیل داده بود که متأسفانه آن را حذف کرد. ابتدا بگویم که این گروه به چه دلیل تشکیل شد. تقریباً دو ماه پیش در ابتدای جلسات این دوره آقای شاهین …
بیشتر بخوانید »محمد قاضی کیست؟
من فرزانه کردلو در این صفحه از سایتم میخواهم از مترجم تراز اول ایرانی که کسی نیست جزء محمد قاضی برای دقایقی هر چند کوتاه با شما مخاطبین جهان فکر به گفتگو بنشینم. دلیل اینکه اصلاً میخواهم در یکی از صفحات سایتم به سرگذشت این مترجم نامی بپردازم دوره درست …
بیشتر بخوانید »همیشه هم دکترها درست نمیگویند!
در سالهای اخیر وقتی کتابهای توسعه فردی افراد موفقی چون برایان تریسی، دارن هاردی، آنتونی رابینز و دیل کارنگی و … را میخواندم حتی در «کتاب جادوی فکر بزرگ» دیوید شوارتز که قبلا یک بار خوانده بودم همیشه حرف از کتابهای ناپلئون هیل از جمله «بیاندیشید تا ثروتمند شوید» از …
بیشتر بخوانید »مادر بزرگی که الگو بود!
دیروز چند ساعتی در کوه بود. داشتم به سمت قله حرکت میکردم. هوا آفتابی بود. با اینکه عصر بود و ساعت حدودهای هفت ولی هوا گرم بود. همین طور که به سمت قله قدم برمیداشتم. به خانمی مسنی نزدیک شدم که تقریباً یک ماه پیش هم در آن حوالی …
بیشتر بخوانید »چوب کبریتهایی که سوخته بود
چند روز پیش صبح زود که در آشپزخانه بودم. قوطی کبریت را بی آنکه حواسم باشد در دست گرفتم. همین که خواستم چوب کبریت را بردارم و زیر کتری را روشن کنم و آب را بجوشانم. داخل قوطی کبریت موضوعی نظرم را به خودش جلب کرد. وقتی چشمم به قوطی …
بیشتر بخوانید »کتاب عادت های اتمی
کتاب عادتهای اتمی را پارسال در ماه آذر ۱۳۹۹ خریدم. اگر این قدر دقیق تاریخ و ماهش را میدانم بخاطر این است که همیشه روی اولین صفحه کتاب تاریخ خرید را با خودکار یادداشت میکنم. در اواسط فصل تابستان ۱۴۰۰ تصمیم گرفتم برای بار دوم این کتاب را مورد مطالعه …
بیشتر بخوانید »تکدی گری ممنوع!
امروز صبح که بیرون رفته بودم. در پیاده رو به سمت جلو قدم برمیداشتم. متکدی خانمی را دیدم که چار سیاه بر سر داشت و صورتش را پوشانده بود. او در مرکز شهر در گوشهای از پیاده رو نشسته و دستش را دراز کرده تا شاید کسی کمکی به او …
بیشتر بخوانید »مخزنی که خالی شد!
وقتی صحبت از مخزن میشود، موضوعات زیادی بر ذهن آدمی نقش میبندد. نمیدانم شمایی که همینک با این واژه روبرو شدید برای یک لحظه چه تصور و اندیشهای بر ذهنتان نقش بست. هر چه که هست عاملی که مشتاق شدید نوشته امروزم را بخوانید. اول از همه به دنیای …
بیشتر بخوانید »همهشون یه چیزی میگن!
چند روز پیش از طریق کانال تلگرامی جهان فکر برای اطلاع رسانی خوانش کتاب عادتهای اتمی جیمز کلییر اقدام کردم. بعد از چند ساعت یکی از دوستان در یکی از گروههای نویسندگی البته در فضای دوستانه و محترمانه گفته بودند، همه این مباحث تکرای و ثابت شده است. این …
بیشتر بخوانید »