من برای بار دوم در حال خواندن این کتاب هستم. تصمیم گرفتم، در حین خواندن کتاب خلق محتوا خلق مشتری، برخی از مهمترین نکات مهم این کتاب در مورد محتوا را اینجا ثبت کنم.
- نام کتاب: خلق محتوا، خلق مشتری
- نویسندگان: جو پولیتزی، نیوت بَرِت
- ترجمه: سعید زرگریان
- نام انتشاراتی: نشر آموخته
- تعداد صفحات: ۲۹۶ص
درباره نویسندگان کتاب
جو پولیتزی: نویسنده، سخنران و مُبلِغ بازاریابی محتوایی است. او به عنوان یکی از بنیانگذاران جنبش بازاریابی به شرکتهای مختلف کمک میکند با تولید محتوای بهتر سودشان افزایش یابد.
نیو بَرِت: او عنوان رئیس بخش راهبردهای بازارایابی محتوایی شرکت وویِجِر مدیا دارد. او به شرکتهای کوچک و متوسط کمک میکند تا با محتوای جذاب و مرتبط مشتریانشان را به دقت هدف بگیرند و فروش خود را افزایش دهند.
اگر شمایی که این کتاب را میخوانید بازاریاب هستید، میدانید که دنیایتان در حال تغییر است. بذر این تغییرات در واقع حدود یک دهه قبل کاشته شد. در سال ۱۹۹۹، گوگل وارد صحنه شد و مجموعهای از رویدادهایی را به تصویر کشید که قرار بود بازارها و حتی فرهنگ کل دنیا را دگرگون کنند.
-اساس بازاریابی محتوایی روابط و اعتماد است. اساسش ایجاد پیوندهایی بین تأمینکنندگان و مشتریان است که از وابستگیهای متقابل و علایق مشترک سرچشمه میگیرند. اساسش این است که کسبوکارها واقعاً صدای مشتریانشان را بشنوند و بکوشند کالاها و خدماتی را ارائه دهند که این مشتریان به آنها نیاز دارند. اساسش این است که مشتریان هم لطف کسبوکارها را با ارائهی نظرهایشان جبران کنند.
-راز بازاریابی محتوایی این است که خودتان را جای مشتری بگذارید و بهدنبال فرصتی باشید تا زندگیاش را تسهیل کنید و بهبود بخشید. اساس کار این است در مطالب مربوط به بازاریابیتان از همان کلماتی استفاده کنید که مشتریان در جستوجوهایشان استفاده میکنند. هر چه با مشتریان هماهنگتر باشید، این فرآیند آسانتر است.
-در دنیای انتخابهای اطلاعاتی بیپایان، خریداران فقط برای چیزی که واقعاً به آنها مرتبط باشد توقف میکنند و چشمشان را روی بقیهی چیزها میبندند.
-بازاریابهای باهوشی مثل نایکی و بلِندِتک کمکم دارند درک میکنند که باید داستان خاص خودشان را بگویند. آنها دارند یاد میگیرند محتوای باارزش و مرتبط خودشان را تولید کنند تا به مشتریانشان اجازه دهند وارد گفتگو شوند. بهعلاوه، چنین شرکتهایی میفهمند که ایجاد روابط معنادار با مشتریان از طریق آگهیهای تلویزیونی سیثانیهای یا آهنگهای تبلیغاتی رادیو کار دشواری است.
-موتورهای جستجویی مانند گوگل محتوا را آنچنان مردمی کردهاند که هر کسی کمی محتوای خوب و قدری آگاهی از موتورهای جستوجو داشته باشد میتواند محتوایش را در صفحهی اول قرار دهد. خریداران اطلاعات را سریع میخواهند و موتورهای جستوجوکمکشان میکنند تا به آن دست یابند.
-تا همین چند سال پیش، حتی تصورش هم خندهدار بود که سازمانی بسیار کوچک قادر باشد وبسایتی را راهاندازی کند که بتوان همواره به روزش کرد. امروز، این کار نهتنها ممکن بلکه فراگیر شده است. در حقیقت، ممکن است شرکتی که فقط ده کارمند دارد بتواند در جاویژهای که بهدقت انتخاب شده است، از شرکتی که دههزار کارمند، بهتر بازاریابی کند.
-راهحل دستیابی به برنامههای رسانهای موفق برای شرکتها داشتن محتوایی عالی است.
-محتوای عالی زیربنای بازاریابی محتوایی عالی است.
-وقتی شروع کنید به اینکه مثل ناشرها فکر کنید، باید چگونگی تولید آن نوع محتوای فوقالعادهای را که از سوی ناشران فوقالعاده و شرکتهای فوقالعاده منتشر میشود نیز یاد بگیرید.
-وبسایتتان را بستری برای حضور اصلی شرکتتان در اینترنت در نظر بگیرید. اگر سازمان کوچکی باشید، ممکن است وبسایت تنها حضوری باشد که در اینترنت دارید. در این صورت آن را طوری طراحی کنید که بازدیدکنندگان بهمحض ورود درگیر و جذب شوند.
–تولید محتوا را به این دلیل انجام ندهید که چنین کاری مُد شده است. آن را به این دلیل انجام دهید که واقعاً مشتریانتان و در مقابل، به کسبوکارتان کمک میکند.
-نگارش عالی یک هنر است و استعداد میخواهد. اگر چنین استعدادی را در درون سازمان خودتان دارید، عالی است. اگر نه، متخصصی را از بیرون پیدا کنید. شرکتها، صرفنظر از اندازهشان، ممکن است همیشه نتوانند کل پروژه را برونسپاری کنند، اما همیشه میتوانند از عهدهی استخدام یک نویسنده عالی بربیایند.
-ارزیابی افزایش فروش، تأثیر، نگهداشت و دیگر اهداف اینچنینی برای هر گونه برنامهی بازگشت هدفی کلیدی است.
-بازاریابی محتوایی، آنطور که از ظاهرش برمیآید، اصطلاحی ساده برای فرآیندی پیچیده است. محتوا بهمعنای تولید اطلاعاتی که نیازهای مشتریانشان را رفع میکند و بازاریابی، بهمعنای توزیع و ترویج آن اطلاعات برای گروهی هدفگیری شده از افراد، بهخودیخود معقول به نظر میرسد.
-تقریباً تمامی کسبوکارهای دارای گونهها و سطوح مختلفی از مشتریاناند. برای اینکه توزیع نهایی محتوایتان بیشترین اثرگذاری را داشته باشد، نباید محتوا را برای همه به یک شکل توزیع کنید. مششتریان به گروههای مختلف خریدار تقسیم و در خصوص محتوا و بازاریابی با هر گروه متفاوت رفتار کنید.
-اساس وبلاگنویسی «فراوانی انتشار مطلب» نیست، بلکه این است که وبلاگنویس چه آوردهای برای جامعهی مخاطبان دارد.
–محتوا و سئو دو روح در یک بدناند. سخت میتوان یکی را بدون دیگری داشت. زمانی که راهبرد محتواییتان را آغاز میکنید، بهتر است با یک متخصص سئو همکاری کنید تا مطمئن شوید که محتوایتان از طریق موتورهای جستوجو تا جای ممکن در معرض دید قرار میگیرد.
-اگر چه اینترنت راههای منحصربهفردی را برای برقراری ارتباط با مشتریانتان فراهم میکند، اگر قرار باشد این ارتباط را شکل دهید، محتوایتان باید برای نیازهای اطلاعاتی مشتریانتان حیاتی باشد و در عین حال، به تحقق اهداف بنیادین بازاریابیتان کمک کند.
-وبلاگی آموزنده، آگاهیبخش و جذابب میتواند برترین روش یک سازمان برای ایجاد رهبری فکری باشد.
-مطمئن شوید تیم وبلاگنویسیتان به محتوایی که پوشش داده میشود علاقهی زیادی دارد. بهروز باشید و مطالبتان را مدام بهروز کنید.
-باید از مشتریانتان و چیزی که برایشان از همه مهمتر است درک کاملی داشته باشید. اگر مسائل و مشکلات پیشرویشان را درک نکنید، نمیتوانید امیدوار باشید محتوایی که تولید میکنید واقعاً به آنها مربوط باشد.
-اساس بازاریابی محتوایی در واقع، ایجاد ذهنیت مناسب بدون نیاز به صرف پول هنگفت است.
-در بازاریابی محتوایی، حتی یک چیز کوچک هم میتواند زیبا و سودآور باشد.
-هدف محتوای عالی فقط این نیست که مشتریهای احتمالی را هوشمندتر و آگاهتر کنیم. هدف محتوای عالی در واقع ایجاد نتایجی در فروش و بازاریابی است.
-مشتریمداری مستلزم این است که بفهمید که بهترین مشتریانتان چه کسانیاند و چگونه باید به بهترین شکل به آنها خدمت کنید.
-مشتریمداری همچون خودکامگی روشنفکرانهای است که هم به مشتری سود میرساند و به شرکت موردنظر.
-نقشهی ذهنی روش تفکری است که با ترسیم عمودی رئوس مطالب که همهمان در مدرسه فرا گرفتهایم تفاوت دارد. این روش دربردارندهی مدلی شعاعی است که مفهوم اصلی در مرکز آن قرار دارد و شاخهها و زیرشاخهها از این مفهوم مرکزی منشعب میشوند.
-اگرچه بیشترمان یاد میگیریم افکارمان را بهصورت خطی مرتب کنیم، نظریهی نقشه ذهنی حاکی از آن است ذهن ما واقعاً اینگونه کار نمیکند.
-هوشمندانهتر کار کنید، خلاقانه بیندیشید،در وقت صرفهجویی کنید.
-وبسایتتان باید فروشندهی شبانهروزیتان باشد. باید به بازدیدکننده آگاهی بدهد و ترغیبش کند که مشتری شما شود. اگر این کار را نکند، بازدیدکنندههایتان یک لحظه توقف نمیکنند، دکمهی برگشت را میزنند و دیگر هیچوقت سراغتان نمیآیند. شاید هرگز متوجه این موضوع نشوید.
-خبرنامههای پرمحتوا یکی از مؤثرترین ابزارهای بازاریابی در عصر اینترنت محسوب میشوند؛ اما این ابزارها نتیجه نخواهند داد، مگر آنکه ضروریترین نیازهای اطلاعاتی مشتریان احتمالیتان را بهدقت هدف بگیرید.
–وقتی موفقیتتان در نهایت به موفقیت مشتریانتان بستگی داشته باشد، بازاریابی محتواییای که منجر به موفقیت آنها شود نهتنها راهبرد فوقالعادهای است، بلکه شاید تنها راهبرد عقلانی باشد.
-وبسایتی که هدفش فقط کمک به موفقیت مشتریانش باشد، هم بازدیدکنندگان بیشتری را جذب خواهد کرد و هم مشتریان را برای بازدید باز خواهد گرداند.
-شرکتی که شعارش «گوش کن، فکر کن، حل کن» باشد، بهطور حتم دستی بر آتش بازاریابی محتوایی خواهد داشت.
صحبت پایانی
در این لحظه گفتن از نکاتی که حین خواندن کتاب «خلق محتوا، خلق مشتری» خوانده بودم به پایان خود رسید. امیدوارم با بیان چندی از نکات مهم این کتاب بیشتر شما را به منظور خواندن یکی از کتابهای جو پولیتزی تشویق کرده باشم. خوشحال میشوم بعد از خواندن این مطلب نظرتان را در بخش دیدگاه همین صفحه برایم بیان کنید تا در ادامه کتابهای بیشتری را در حوزه محتوا و بازارایابی برای شما مخاطبین عزیز معرفی کنم .