وقتی امروز با این شعر ابو علی سینا مواجه شدم. حس غریبی بهم دست داد. یک لحظه پیش خود گفتم، کسی مثل ابن سینا با آن همه معلومات، کتاب هایی که نوشته و کلی جان آدم را نجات داده است. با آن همه دانش و معلومات بیشماری که در مسیر زندگی پر بارش کسب نموده. معتقد است که طولانی عمر نکرده است. او هم مثل خیلی افراد موفق معتقد بود که چقدر عمر کردن مهم نیست. هدف اصلی زندگی، چگونه عمر کردن میباشد. به سخن دیگر او بر این باور بود که عرض زندگی مهمتر از طول زندگی است. این چند بیت شعری هم که وی سروده در دنباله تکمیل همین صحبت ها میباشد.
دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتــــافت آخــــــر به کمــــال ذرهای راه نیــافت