در همین ابتدای مطلب، بررسی موضوع نوشتن درمانی را اینگونه برایتان شروع میکنم.
چند روز پیش تلفنی داشتم با دوستی صحبت میکردم. شاید فکر کنید نویسنده است. نه یکی از دوستان زنجانیام است. نویسنده نیست. در کُل همین لحظه خاطرنشان سازم که به هیچ وجه از طریق نوشتن در زنجان با او آشنا نشدم.
خلاصه از اینها که بگذریم با او تلفنی صحبت کردم. با توجه به مشکلی که در زندگی برایش ایجاد شده بود و برای اینکه برای مشکلاش راه حل پیدا کند پیش مشاور رفته بود. همینطور که جلسات را میگذراند. مشاور در طی جلسات به او این نکته را یادآور شده بود که هر فکری در قالب نشخوار ذهنی که سبب خود سرزنشی او میشود را حتما در یک دفتر یادداشت کند. به همینمنظور یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشد و آن افکار را تیتروار ثبت کند و بعد بنویسد که بعدن به آن مسئله رسیدگی خواهد کرد.
از سوی دیگر، در ادامه آن نوشته، مدام به خودش یادآوری کند که به این دلایل که دوستم در نوشتهاش میآورد نیاز به خودسرزنشیاش نیست.
و به من توضیح میداد که هر بار مینویسم و این تکنیک را اجرا میکنم حس بهتری دارم، ولی در همان نوشتن هم مجدد خودم را سرزنش میکنم و نکته بعدی اینکه در حین نوشتن باز خودسانسوری دارم.
من پیشنهاد دادم، همان روش مشاورش را در پیش بگیرد. از طرفی، وقتی نوشت، دیگر لزومی ندارد آن نوشته را نگهدارد و احیانا کسی آن را بخواند. میتواند آن نوشتهها را دور بریزد. پس بدون هیچ خودسانسوری و نگرانی بنویسد. باز به خودش بستگی دارد.
یا در ادامه اینکه از نوشتن به عنوان درمان و رهایی از افکار منفی و … میتوان گفت. یک مثال دیگر همین الان به ذهنم خطور کرد، این بود که در صفحه مقالهی نوشتن یعنی چه؟ دوستی بود که وقتی جملات کوتاه من را در مورد تعریف نوشتن دیده که گفته بودم نوشتن روش درمانی رایگان و فوری است نظرش این بود که واقعا همینطور است که میگویم.
چرا که به کمک نوشتن میتوانیم در آن لحظه از موضوعی که عصبی، نگران و … هستیم بازش کنیم تا بتوانیم به موضوع از بیرون نگاه کنیم و خودمان نظارهگر آن باشیم و در ادامه کار خودمان به دنبال راهکار برای آن مشکل و مسئله خودمان باشیم تا اینکه بخواهیم سریع به آن اتفاق واکنش نه چندان خوشایند نشان دهیم.
نقل قولی از چارلز بوکوفسکی است که میگوید:
نوشتن، آخرین روانپزشک است. مهربانترین خدا بین تمام خدایان است. نوشتن مرگ را میتاراند و ترکت نمیکند. نوشتن میخندد بر خودش.
تعریف نوشتن درمانی
در ابتدای صحبت و معرفی روش نوشتن درمانی خواستم با مطرح کردن نمونههایی بیشتر مطلب برایتان باز شود و در ادامه بیشتر به اهمیت نوشتن درمانی پی ببرید.
و اما شما مخاطب عزیز جهان فکر فرزانه کردلو، نمیدانم این روزها نوشتن در کجای زندگی شما قرار دارد؛ ولی اگر از من بپرسید به هر بخش از زندگی خودم نگاه میکنم. نوشتن در نقطه نقطهی آن وجود دارد. از صفحات صبحگاهی تا نوشتن چند مورد شکرگزاری در اول روز حتّا روزانهنویسی، خاطرهنویسی، ژورنالنویسی و قطعه نوشتن، یادداشت روزانه و .. هم میتواند در این نوع از سبد نوشتن من قرار بگیرد.
هر طور که نگاه میکنم نوشتن بسیار فواید دارد و به طور حتم یکی از کارهایی که این نوع جاری کردن افکار روی کاغذهای دفتر و صفحات وُرد میکند، ذهنمان را نظم میبخشد و ما را از پریشانی و آشوبی که در ذهن و وجودمان هست پاک میسازد.
البته بایستی یدانید این روزها نوشتن درمانی یک نوع علم است که تقربیا در ابتدای ۱۹۸۰ توسط یک روانشناس اجتماعی به نام دکتر جیمز پنه بیکر شناخته شد و نیز البته کتابی با همین عنوان یعنی «نیروی التیام بخش نوشتن» نوشته جیمز پنه بیکر و جان اوان به ترجمه سامان نونهال از او منتشر شده است.
پس برای اینکه بیشتر به اهیمت نوشتن درمانی پی ببریم، خودمان ابتدا امتحانش کنیم و به تأثیرات معجزهآسایش پی ببرم.
بنابراین، بدون هیچ معطلی شروع به نوشتن کنیم. مطمئن باشید بینتیجه از آن خارج نمیشوید. حال برویم سراغ بررسی چند مورد از خصوصیات مهم نوشتن درمانی.
مهمترین ویژگیهای نوشتن درمانی
هر روشی از جمله نوشتن درمانی محاسن و ویژگیهای خاص خودش را دارد، در ادامه بحث تصمیم دارم در مورد ویژگیهای نوشتار درمانی نکاتی را برایتان بازگو کنم.
برای کمتر بیمار شدن
اگر دوست دارید که کمتر دچار بیماری شویم و به عبارتی افکار منفی کمتری در ذهنتان ضبط و ثبت کنیم، بهتر است که به نوشتن درمانی رو بیاوریم. برای یک بار هم که شده امتحان کنید، مطمئن باشید اتفاقات خوبی در ادامه این کار برایتان رخ میدهد که خودتان متحیر میشوید.
در نظر داشته باشید به کمک این نوع از نوشتن ما به مرور نه تنها سلامتی جسمی بلکه سلامتی روانی خود را هم تضمین میکنیم.
برای خودشناسی بیشتر
وقتی تحت هر عنوانی شروع به نوشتن میکنید، بیشتر در خودتان و اتفاقاتی که دورواطرافتان میگذرد دقت میکنید. اینکه سعی میکنید با نشانههایی که میبینید بیشتر در خود عمیق شوید و مسائلی و موانعی که در ارتباط با دیگران دارید را به تدریج برطرف کنید.
برای کاهش استرس
زمانیکه مینویسید احساسات منفی از جمله، نگرانی، ترس و پریشانی و … را برای مدتی از خود دور میکنید و آرامش را به منزل وجودیتان میآورید.
برای مراجعه کمتر به مشاور
این موضوع برای همه عمومیت ندارد، ولی میتوان گفت برای اینکه بتوانید خودتان ببه شخصه وارد عمل شوید و حال خودتان را خوب کنید و کمتر وابسته به دیگران باشید. بهترین کار آن است که در طی روز زمانهایی خیلی کمی را با خودتان خلوت کنید و در مورد خودتان بنویسید. هر چه به فکر و ذهنتان میرسد.
اگر دوست داشتید، میتوانید این را به افرادی مورداعتمادتان هستند و دوست دارید آنها بخوانند نشان دهید و یا نه اصلن به کسی نشان ندهید و خودتان در جریان آن نوشتهها باشید. با این کار شما کمتر به افرادی تحت عنوان روان درمانگر نیاز خواهید و خودتان میتوانید با گفتگوی درونی که حین نوشتن با خودتان دارید بر برخی مشکلات غلبه کنید و زندگی را برای خودتان راحت و هموار کنید.
برای گذر از اتفاقات تلخ و ناگوار زندگی
به طور حتم نمیتواند در مسیر گذر از رویداد زندگی از بروز برخی رخدادها جلوگیری کرد، و به واقع بیشتر اوقات ما هیچ کنترلی در وقوع آن نداریم. ولی یک کار میتوانیم انجام دهیم. چه کار؟
در سوی دیگر میتوانیم نسبت به واکنشی که به آن رویداد داریم غم و ناراحتی کمتری را متحمل شویم.
این اتفاق میتواند مرگ عزیز در زندگیتان باشد، موضوعاتی همانند طلاق و هر اتفاق ناگواری که هضمش برایتان راحت نیست و … باشد. وقتی در مورد افکار و احساساتتان در مورد این وقایع مینویسید بهتر این اتفاقات را میپذیرید و با آن کنار میآیید تا زندگی پیشروی خود را بهتر و بهتر کنید.
برای درمان افسردگی
این روزها به هر گوشه و کناری از کشور و دنیا نگاه میکنید، خبرهای از افسردگی و اتفاقات قبل و بعد از دچار شدن آن را از سوی افراد را میشنویم. به نظرم اگر کسی بداند که در این دنیا فقط خود اوست که به او کمک میکند نه کس دیگری کمتر دغدغه بازخورد گرفتن و منتظر تعریف و تمجید شنیدن از دیگران میماند.
وقتی داستان افرادی را میخوانی که در دورهای از زندگی برای خود کسی بودند و همه قربان و صدقهشان میرفتند و بعد از مدتی دیگر این از این بازخوردها مثبت خبری نبود و در معرض دید نیستند.
در این لحظات فرد هم در مقابل به جای اینکه به زندگی خودش بپردازد در اثر این کملطفی روزگار یا عدم توجه از سوی مخاطبانش دچار افسردگی شده و گاهی در اثر این اتفاق و افسردگی بعد از آن دست به کارهایی چون خودکشی میزند.چرا که فکر میکند به آخر خط رسیده است.
در هر لحظه از گذر از مسیر پرپیچوخم زندگی بایستی بدانیم ما خود نحاتگر خودمان هستیم و نه کس دیگری. از طرفیِ بیشتر راهحلهای درمانی در خود وجودمان هست در حالی که به اشتباه در بیرون از خودمان به دنبال آن هستیم.
نوشتن درمانی ویژگیهای بسیاری دارد، من فرزانه کردلو در این مطلب به چند مورد اشاره کردم تا بیشتر از اهمیت نوشتن برای شما مخاطبین عزیز بگویم و نیر در مقابل شما بیشتر برای نوشتن و تقویت مهار نوشتن ترغیب شوید.