چند روزیست که ذهنم درگیر این موضوع که مطالعه خوب است یا نه؟ شاید بپرسید، چرا این سوال را میپرسم. برای خودم دلایل قانع کنندهای دارم. تا حالا فکر میکردم مطالعه کردن خوب است. البته باز هم همین نظر را دارم. کتاب ها که همه خوب هستند. اگر هم در بین آنها یک ناخلف از آب در آمد. چیزی از دست نداده ایم. چرا که حداقلش این است که یک کلمه یاد میگیریم. واقعیتش را بخواهید. قبلاً به همه توصیه میکردم تا میتوانند کتاب بخوانند. الان قدری در مورد کتاب خواندن و مطالعه کردن محتاط تر شدم. نمیدانم شاید چیز مهمی نباشد و باز دوباره به همان روال قبل برگردم. به طور حتم قدری زمان میبرد.
یا یهتر است یگویم. چند روزیست هم هست که محتاط بودن شروع شده و به اوج رسیده خودش رسیده. شاید بعد مدتی بهتر شدم. البته خوب است. باعث میشود به موضوع مطالعه کردن سرسری نگاه نکنم و بیشتر در آن عمیق شوم.
نمیدانم آیا شما هم مثل من تعجب میکنید وقتی این جمله را میشنوید. جریان از این قرار است. وقتی از زبان کسی این جمله، که در ایران هیچ کس در این ۱۷ سال به اندازه من کتاب نخوانده. فکر میکنی با یک فرهیخته و فیلسوف یا یک نابغه روبرو هستی. برای لحظاتی انگشت به دهان میمانی. کسی دارد این حرف را میزند که به جرم های نا بخشودنی دست زده است(قتل انسان ها).
البته این را هم بگویم. این اتفاق و این گفته به هیچ وجه نظرم در مورد خود مطالعه کردن تغییر داده. شاید در میزان و درک فهم نسبت به کتابها قدری تغییر ایجاد شده است.
موضوع آن است که، بهتر است وقتی کتاب بخصوص کتاب خوب را مورد مطالعه قرار میدهیم در آن به خوبی عمیق شویم. عجله نکنید. قرار نیست در پایان خواندن طوطی وار کتاب و کتابها به ما مدال افتخار بدهند. پس، این همه عجله و دوره های تند خوانی برای چیست. وقتی با آرامش کتاب میخوانیم.به این شکل بهتر میتوانیم نیاز روزانه خود از کتاب خواندن را برطرف کنیم. از طرفی، بالا بردن آگاهی مان هم یک بخش دیگر ماجراست.البته نبایستی از این نکته غافل شد. بسیاری از مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی در کشور مان ایران و سایر کشورها به دلیل فقر فرهنگی و عدم آگاهیست.
راستی شما هنوز در این سوال گیر کردید که مطالعه کنید یا نکنید. یا بالعکس میخواهید هر لحظه در حال مطالعه باشید و دانش خود را در مورد زندگی و کار و فعالیت خود افزایش دهید. من که گزینه دوم را انتخاب کردم و همچنان برایش پافشاری میکنم. شما جطور؟