همیشه از مرور و تکرار یک موضوع نکات جدید دستگیرم شده است. بخصوص اگر میخواستم و میخواهم یک نکته بیشتر و بهتر در ذهنم جانمایی شود. انگار با تکرار و مرور آن مطلب یا موضوع بهتر میتوانستم به سوالاتی که در ذهنم ایجاد میشود پاسخ دهم.
من گاهی کتابی را که برایم مفید و کاربردی باشد به مرور و تکرار آن میپردازم. امسال هم چنین اتفاقی افتاد. در سال هزار چهارصدویک هم شروع کردم و برخی از کتابهای مهم را که قبلا یک یا دو بار یا بیشتر خوانده بودم دوباره زمان گذاشته و باز خوانی کردم.
این بار میخواهم در ماه اردیبهشت از ماجرای مرور یک کتاب خوب و خواندنی برایتان بگویم.
یک ماه پیش یعنی اول اردیبهشت ماه امسال در لایو صبحگاهی هفت صبح، قرار بر این شد که هر کدام از شرکتکنندگان لایو، یک کتاب سیصد صفحهای را که پیش از این حداقل یک بار خوانده است را انتخاب و در این یک ماه بازخوانی کند. هر روز بایستی ده صفحه به خواندن کتاب انتخابی اختصاص میدادیم.
من کتاب ۳۱۵ صفحه (چگونه در هر کاری شکست بخوریم و باز هم برنده باشیم) اثر اسکات آدامز ترجمه امین فصیح فر را در این یک ماه خواندم و دیروز هر طوری بود تمامش کردم. تجربه دوباره خوانی کتاب با همه رخدادهای غیرمنتظره این ماه، اتفاق جالبی بود که برایم رقم زد و خوشحالم در ابتدای ماه چنین ایدهای در لایو صبحگاهی آقای شاهین کلانتری پیشنهاد و توانستم اجراییاش کنم.
نکات بسیاری با دوباره خواندن کتاب برایم تکرار شد. برخی نکات هم برایم همچنان تازگی داشت. از نکات مهم این کتاب میتوانم به اینها اشاره کنم:
- سیستم محور فکر کنید نه هدف محور.
- هر روز فعال باشیم. در ابتدا، اراده داشتن در انجام کارها عاملی بازدارنده است.
- هر روز ورزش کنیم، حتی اگر مدت زمانی کمی در روز به آن اختصاص میدهیم.
- رژیم غذایی سالم را برای خود انتخاب کنیم.
- مهارتهای مهمی که در زندگی و شغلمان به کارمان میآید به مرور افزایش و نیز ارتقاء دهیم.
نکته پایانی کتاب این بود که از آغاز این کتاب به انسانی دیگر تبدیل شدهاید. برخی سلولهایتان از بین رفته و جایگزین شدهاند.
هر بار که این کتاب را میخوانم متوجه میشوم افراد مطرح و مشهوری در دنیا هم در زندگی با چالشهایی روبرو شدند که اگر آنها نبودند به هیچ وجه به پیشرفتهایی اکنون عایدشان شده دست پیدا نمیکردند. اسکات آدامز در بسیاری از بخشهای کتاب میگوید:
با این که او الان در حرفه کارتونیست و نویسندگی حرفی برای گفتن دارد در شروع به کار این مهارتها چنین نبوده است، حتی در همان ابتدا اثر معروفش با نام «اصل دیلبرت» را بسیاری رد میکردند و نقاشی آن را ضعیف میدانستند. در حالی مهارت نقاشی و نوشتن و سایر مهارتها خود را به تدریج با موفقیت در این برنامه توسعه داد و به شهرت رسیده است. در حال حاضر هم کتابهای بسیاری از او به چاپ رسیده است.