نمیدانم شما چیزی راجع حاج حسن نعلچگر شنیدید یا نه؟ اگر مثل من زنجانی باشید یقینا در این یکیودوسال اخیر برای یک بار هم که شده هنگام عبور از مرکز شهر و البته بافت قدیمی شهر، واقع در سبزه میدان، مجسمه حاج حسن نعلچگر را در کنار یک دوچرخه دیده باشید. این مجسمه و دوچرخه نماد امانت داریست.
اگر زنجانی نیستید و به تازگی به شهر زنجان سفر کردید و آن مجسمه را دیدید به درستی نمیدانید داستان از چه قرار است. برای لحظاتی هر چند کوتاه با من فرزانه کردلو همراه شوید.
این فرد در زنجان سالیان بسیار در محله مسگرها در حوالی بازار قدیم زنجان مشغول به کار بود. اگر گذرتان به آن محل افتاده باشد موسیقی دلنوازی از ضربه خوردن همزمان چکش به مسها روحوروانتان را به آرامش دعوت میکند. در یکی از همین روزها در چهل و پنجاه سال قبل، در آن روز خاص مأمورین شهرداری از تعدادی از دستفروشهایی که سد معبر کرده بودند میخواهند بساط خود را جمع کنند.
در این میان حاجحسن نعلچگر قصه ما وسط کار میآید و برای وساطت کردن با مامور شهرداری صحبت میکند. در این بین یکی از مأمورین شهرداری دوچرخه او را میگیرد و آن را در محل کسبوکارش به یک طرف پرت میکند. این کار مامور شهرداری سبب شکستن دوچرخه حاجحسن میشود و او دیگر نمیتوانست مثل سابق از آن استفاده کند.
ماجرا به همین جا ختم نمیشود. پس از آن اتفاق، در همان روز مأمور شهرداری به نزد حاجحسن برای عذرخواهی میآید. او دست خالی نیامده بود و برای جبران آن خطا، یک دوچرخه نو را جایگزین، دوچرخهای میکند که شکسته بود. حاج حسن مانع میشود و میگوید نیازی به این کار نبود. دوچرخه من کهنه بود و من نمیتوانم این دوچرخه را قبول کنم. مأمور شهرداری نمیپذیرد. در نهایت قرار میشود سر فرصت بیاید و آن دوچرخه را ببرد، ولی مامور شهرداری میرود دیگری از او خبری نمیشود.
روزها از پی هم میگذرد. حاج حسن برای اینکه رسم امانت داری را به جا آورد، هر روز صبح با باز کردن مغازهاش آن دوچرخه را بیرون میآورد و به در مغازه تکیه میداد به این امید که تا شب آن مرد برسد و دوچرخه را تحویل بگیرد. سالها از این ماجرا گذشت و خبری از آن نشد.
قهرمان داستان ما بدون اینکه یکبار هم از این دوچرخه استفاده کرده باشد، هر روز این کار را تکرار میکرد، منتهی خبری از مامور شهرداری نشد که نشد. تا این که حاجحسن قصه ما در ۲۲ آذر ماه سال ۱۳۹۷ داری فانی را وداع گفت. یک سال پس از درگذشت وی. شهرداری به پاس این امانتداری وی و ترویج و گسترش این کار قابل تحسین تصمیم میگیرد آن دوچرخه و مجسمه حاجحسن نعلچگر را به عنوان امانت داری در سبزه میدان، در مرکز شهر نصب کند تا برای همیشه نماد امانتداری حاج حسن نعلچگر در یاد و خاطرهها باقی بماند.
همانطور که داشتم این داستان واقعی را برایتان روایت میکردم. یک لحظه فکر کردم اگر همه ما مثل حاج حسن در امر امانتداری این گونه رفتار کنیم و متعهد باشیم، به هیچ وجه مسائل و مشکلاتی را که امروزه در زندگی پیشرویمان است را نخواهیم داشت. البته بحث امانت داری میتواند فقط در نگهداشت یک شیء یا وسیلهای که در نزد ما به امانت گذاشته شده نباشد. حتی یک حرف و سخنی که در قالب راز به ما گفته میشود هم میتواند حکم این امانت داری را داشته باشد. در صورتی که از خیلی از جنبههای زندگی موضوع امات داری را در پیش بگیریم میتوانیم دنیای بهتری برای خود و دیگران بسازیم.