امروز داشتم فصلی از کتاب ۱۰۱ ایده توسعه فردیم را که مربوط به مطالعه روزانه و کتابخوانی بود را بازنویسی میکردم که با این نقل قول از کتاب «سکوی سرخ» نوشته آقای یدالله رویایی روبرو شدم.
نوشته این بود: «مردم یک جامعه وقتی کتاب میخوانند، یعنی به جامعهشان چهره میدهند. یک جامعه بیچهره را میشود در میان مردمی کشف کرد که در اتوبوس، صف اتوبوس، و در اتاقهای انتظار، و در انتظارهای بیاتاق منتظرند و به هم نگاه میکنند و از نگاه کردن به هم نه چیزی میگیرند و نه چیزی میدهند. جامعهای که گروهِ منتظرانش به هم نگاه میکنند جامعهی بیچهره ایست».
وقتی این نوشته را از شاعر و نویسنده ایرانی خواندم. ناخودآگاه ذهنم رفت به گفتگوی عادل فردوسیپور و سروش صحت که چند روز پیش در برنامه «کتاب باز» دیده بودم. در آنجا سروش صحت به عنوان میزبان و مجری برنامه از فردوسیپور پرسید، فکر میکنید چگونه میشود مردم را به موضوع کتاب و کتابخوانی علاقمند کرد؟
آقای فردوسیپور در جواب گفت: اگر بخواهم ورزشی بگویم، خواندن کتاب یک جور ورزش برای مغز ماست. در دنیایی که همه چیز با سرعت پیش میرود و ما در جامعهای که پر از تنش، استرس و اضطراب و … بدو بدو است زندگی میکنیم. چه خوب میشود نیم ساعت یا یک ساعت در روز هوش و حواسمان را به یک کتاب بدهیم و از این دنیای شلوغ و پرهیاهو دور شویم و به دل کتاب برویم.
فردوسیپور در ادامه گفت: من واقعا یکی از حسرتهایم در زندگی این است که چرا مردم ما در صف مترو، تاکسی و اتوبوس و … کتاب نمیخوانند. هر جا دنیا که بروی عجیب و غریب در مترو و صف اتوبوس و … کتاب به دست هستند و کتاب میخوانند. همه آنها اینستاگرام دارند و در فضای مجازی هستند، ولی کتاب هم میخوانند.
وقتی این دو رویداد را کنار هم گذاشتم یک نکته بیشتر از همه چیز برایم برجسته میشود. نکته این بود. خواندن کتاب و یا حتی موضوع نوشتن و… ارتباط تنگاتنگی با محیط پیرامونمان ما دارد. ما وقتی میتوانیم به موضوع کتاب و کتابخوانی روی بیاوریم که کس یا کسانی را دوربرمان در حال خواندن کتاب ببینیم. به اینگونه بهتر میتوانیم با موضوع ارتباط برقرار کنیم.
وقتی به تجربه زیسته و گذشته خودم تا بدین لحظه نگاه میکنم یکی از دلایل علاقمندی من به کتاب آدمهای دوروبرم به خصوص پدر است. از همان کودکی با اینکه چهار و پنج کلاس سواد نداشت، منتها کتاب به دست بود و من را به کتاب خواندن تشویق میکرد. پس بیدلیل نیست که افراد موفق میگویند برای دستیابی به خواستههایتان، آن را با محیط اطرافتان هماهنگ کنید.
پس کتاب بخوانیم تا “جامعه بیچهره” نباشیم. در ادامه هم این موضوع را با هر روشی که میتوانیم رواج دهیم تا جامعه آگاه و پویایی داشته باشیم.