شما هم به این جمله اعتقاد دارید که خیلی مهم نیست که چقدر در این دنیا زندگی کنیم. اینکه چگونه هر روز را شروع کنیم و آن را به پایان برسانیم مهمترین کار و هدف همه ما مخلوقات است. به طور حتم هم شما و من از خیلی ها شنیدیم که زندگی به مانند یک سفر است. ممکن در این مسیر که بی خطر هم نیست با چالش هایش هایی ریز و درشتی هم مواجه شویم. گاهی با رفتار خوب و سنجیده از آن به سلامت عبور میکنید و گاهی هم شرایط بر وفق مراد نیست و آن طور که میخواهی پیش نمیرود و برای مدتی در رنج و مشقت هستی. به طور حتم این اتفاق میتواند موهبتی از خود داشته باشد.
شما هم با این مسئله مواجه شدید که وقتی اتفاقی در زندگی تان رخ میدهد که باب میل تان نیست. همین رنجشی که در مسیر زندگی متحمل میشود، به نوعی یک درس بوده تا شما را برای اتفاقات و چالش های پیشرو آماده تر و پخته تر میسازد.
در کتاب نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد به خوبی بر این نکته تأکید دارد که هر رنج و ناراحتی را در زندگی برایتان ایجاد میگردد به هیچ وجه مانعی برای خود نبینید و از آن به عنوان یک لطف و رحمت خدا قلمداد کنید. این رنج و ناراحتی بر شما به وجود آمده تا از عمق آن اتفاق، درسی بزرگ را فرا بگیرید. به طور حتم اگر نیاز نبود آن مسئله برای شما به وجود نمیآمد.
هر بار با وقوع یک اتفاق ناخوشایند که در زندگی مواجه میشوم، بیشتر به خدا نزدیک میشود. به این شیوه وجود خدا را بیشتر لحظه لحظه زندگی م چندین برابر حس میکنم.