E html> معرفی فیلم اتاق رنگ - جهان فکر
خانه / سینما و تلویزیون / معرفی فیلم اتاق رنگ

معرفی فیلم اتاق رنگ

introduction-film-colour-room-

 

در ابتدای فیلم اتاق رنگ، دختری جوان به نام کلاریس کلیف را در محوطه‌ی یک کارخانه نشان می‌دهد که در حال وارد شدن به آنجاست. کلاریس در آنجا مشغول به کار است، منتها به تازگی در آن کارخانه به جهت اینکه بدون اجاره از رئیس بخش نقاشی، مقداری خاک رس بلااستفاده و دوریز را برداشته و از آن برای ساخت سفال و طرح‌هایش استفاده می‌کرد خود را دچار مشکل می‌کند و به نوعی اخراج می‌شود.

او در این بین به کارخانه‌ی سفالگری با نام بیل‌کیل‌سون درخواست کار هم داده بود و در همان لحظه بر سر میز غذا در حالیکه خواهر و مادرش هم در کنار او بودند با نامه‌ای که مادرش به دستش می‌رساند از پذیرفته شدنش به عنوان چاپگر روی ظروف چینی خوشحال می‌شود و این پذیرش را به آن دو اعلام می‌کند.

کارخانه‌ای که خواهر کوچکتر او هم در آنجا مشغول به چاپگری روی ظروف است و طرح‌ها و نقش‌هایی بر آن می‌نگارد یا برچسب می‌زند. البته او در خانه خیاطی هم می‌کند.

ولی خواهرش که به نظر دو سالی هم از او کوچکتر است از این موضوع خوشحال نیست، چون ممکن است خواهرش کلاریس به جهت بی‌توجهی و شیطنت‌هایش نه تنها خودش بلکه موقعیت کاری تاد(خواهر کلاریس) را هم به خطر بیاندازد.

خلاصه او به کارخانه جدید می‌رود و به کمک فردی که در آن روز مسئول بود بخش‌هایی را به او نشان ‌دهد و در ادامه او را با محیط کارخانه آشنا سازد، همراه می‌شود.

 

instagram

 

این خانم جوان در همان لحظات اولیه‌اش با حضور در کارخانه برای اولین بار از کنار اتاقی گذشت که اتاق رنگ نام داشت، ولی آن زن به کلاریس گفت که در بسته‌ است و نمی‌تواند وارد شود، چرا که ورود به آنجا ممنوع است و هر کسی نمی‌تواند وارد شود.

و در این میان به طور تصادفی در یکی از اتاق‌های انباری کارخانه با صحبت‌های دو برادر که از اوضاع و احوال کارخانه با هم صحبت می‌کردند مواجه می‌شوند.  یکی از برادرها به نام آقای کالین متوجه حضور آن‌ها می‌شود و در دنباله‌ی ماجرا برای دقایقی هر چند کوتاه با او هم‌صحبت می‌‌شود.

این ماجرا گذشت. او در یکی از همین‌ روزها در وقت ناهار مجدد از بخش‌های کارخانه دیدن می‌کند البته این بار خودش به تنهایی به گوشه و کنار آن کارخانه سفالگری سرک می‌کشید و بالاخره به بخش مهم کارخانه سفال‌سازی یعنی بخش طراحی سفالگری که طرح اولیه سفال‌ها در آنجا ارائه می‌شد را با چشم خودش از نزدیک رویت می‌کند.

جایی که فقط مردان طراح سفال آن دوران اجازه ورود به آنجا را داشتند.

کلاریس هر چقدر که بیشتر در آن کارخانه سفالگری روزها با چاپگری روی ظروف چینی می‌گذراند متوجه می‌شد که نمی‌خواهد فقط یک چاپگر و  کارگر ساده باشد و می‌خواهد با کلی ایده که در سر دارد ظروف سفالی خود را طراحی کند و روی آن را با رنگ‌های شاد نقاشی کند.

در آن روزها وقتی مادرش از سختی کار کلاریس در بخش چاپگری با خبر می‌شود به مادرش می‌گوید که من می‌خواهم یک سفالگر شوم.

مادرش در جواب می‌گوید: در  کدام بخش سفالگری این کارخانه  یک زن می‌بیند که دخترش چنین ادعایی دارد.

او در جواب می‌گوید: من دست دارم، پس من هم می‌تونم مثل مردها سفالگری کنم و طرح‌هایم را بسازم و به واقعیت تبدیل کنم.

در این بین یک روز او به کمک نامزد خواهرش از بخش دورریز و بلا‌استفاده کارخانه بدون اطلاع مسئول آنجا خاک رُس برمی‌دارد و در خانه در طرحی که داشت رویش کار می‌کند.

 

telegram

 

از آنجایی که سرکارگر متوجه این موضوع می‌شود، نامزد خواهرش را اخراج و در حالی که کلاریس را با گلدانی در دست که تازه در خانه ساخته بود و  صبح روز بعد بر سر کار آمده بود به نزد صاحبان کارخانه سفالگری یعنی دو برادر از جمله کالین شواترز می‌برد تا تکلیف کلاریس را به خاطر این خطایش معلوم کند.

همانطور که از قبل مشخص بود، آنها خواستار اخراج او شدند، ولی کلاریس پا پس نکشید و طرح گلدانی را که شب قبل در خانه با خاک رسی که از کارخانه پنهانی برده  و رویش کار کرده بود به آقای کالین شوارتز نشان می‌دهد و بعد گفتگویی کوتاه آن مرد به خلاقیت و استعداد کلاریس پی‌ می‌برد و از اخراج او صرف نظر می‌کند.

او نه تنها او را اخراج نمی‌کند، بلکه کلاریس جوان را به بخش طراحی سفالگری کارخانه می‌برد، جایی که فقط مردها امکان حضور داشتند.

خلاصه کالین شوارتز او را به بخش طراحی سفال‌سازی می‌برد تا در کنار آموزش سرپرست آنجا به همراه دیگر مردان طراح، طرح سفال بکشد و خلاقیتش را بیش از پیش به اثبات برساند.

کلاریس در همانجا هم بیکار ننشست و چند مورد از استعداد و توانایی‌های‌اش در طراحی، نقاشی و سفال‌گری نه تنها به رؤسای کارخانه بلکه به رئیس بخش طراحی سفال آقای ِفِرد با  ۴۰ سال سابقه هم نشان داد تا جایی آقای کالین از کلاریس می‌خواهد یک روز بعد از اتمام کارش در کارخانه بخش سفال بماند و طرح نیم تنه همسرش را با سفال و خاک رس طراحی کند. 

همسر کالین آن شب آنجا آمد و کلاریس این پروژه را با موفقیت به اتمام رساند. کلاریس با این پیشنهاد خوب از پس کار  بر می‌آید و حتّا موفق  می‌شود کلید یدک بخش سفال کارخانه را  هم از کالین بگیرد.

کلاریس تا جایی پیش رفت که نظر یکی از برادرها یعنی کالین شوارتز را به مرور جلب کرد تا بخشی از کارخانه را در جایی مشخص در اختیار او قرار دهند تا طرح های خود را محقق کند.

این کار هم انجام شد، ولی در نمایشگاه پیش‌رو موفقیت قابل توجهی کسب نکرد و هیچ کدام از ظروف و سفال و طرح‌هایی که بر روی آنها طرخ‌هایش را پیاده کرده بود و اسمش زیر آن ظروف بود به فروش نرفت و در مقابل کارخانه کلی ضرر و زیان از این بابت متحمل شد.

کلاریس هم بعد این ناکامی با بی‌توجهی و بی‌مهری‌هایی هم روبرو شد ولی به کارش ادامه داد تا اینکه در سال ۱۹۲۲ موفق شد به کمک تعدادی از خانم‌ها که  از دوستان خواهرش هم بودند و در بخش چاپگر کارخانه روی ظروف چینی کار می‌کردند، به کمکش بیایند و نام او و خودشان را در تاریخ سفال‌گری انگلستان و دنیا به یادگار ثبت کنند.

کلاریس کلیف (۱۸۹۹ـ ۱۹۷۲) با سماجت بسیار و نامید نشدن‌هایش یک کارخانه سفالگری در انگلستان در دهه ۱۹۲۰ را دگرگون کرد و البته کارخانه یاد شده را از ورشکستگی هم نجات داد.

وی در طی عمر کاریش توانست ۸ میلیون طرح را به فروش برساند و به موفقیت‌های قابل توجهی هم دست پیدا کند.

در فیلم «اتاق رنگ» چند نکته برای من فرزانه کردلو قابل توجه بود:

اول این‌که کلاریس با همه موانعی که بر سر راه سفالگری‌ در کارخانه مذکور داشت، تسلیم نشد و ادامه داد. اولین و مهمترین نکته اینکه در زمان کلاریس فقط مردها امکان طراحی سفال را بر روی ظروف داشتند، ولی کلاریس با توانمندی‌هایش این ممنوعیت را کنار زد. 

از طرفی، اتفاقات ناگواری در طی مدتی که در کارخانه بود تا موفق شود برایش رخ داد، ولی ذره‌ای از هدف و رؤیایش دست نکشید. یکی از این اتفاقات ناگوار مرگ ناگهانی خواهر جوان‌تر از خودش بود.

از سوی دیگر، او با تمام پشتکاری که از خودش نشان داد به مردان آن کارخانه اثبات کرد که خانم‌ها هم می‌توانند یک طراح موفق آن هم از نوع طراح سفال باشند و دنیا را دگرگون کنند.

کلام آخر

پیشنهادم این است اگر این فیلم را ندید در اولین فرصت به پای دیدنش بنشینید تا خودتان بیشتر در جریان کار و علاقه‌مندی کلاریس کلیف قرار بگیرید و با انگیزه رویا و هدف‌تان را دنبال کنید تا سرانجام موفق شوید.

برای دیدن فیلم اینجا را کلیک کنید.

 

 

instagram- jahanfekr

 

درباره‌ی فرزانه

حتما ببینید

عصر جدید ۱۴۰۱

    هر بار که برنامه عصر جدید را می‌بینم. ایده‌های جدیدی در ذهنم شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *