دیروز ۲۲ آبان ۱۴۰۱ عصر روز یکشنبه، ساعت شش بعد از مدتها در برنامهی زندهی اینترنتی که آن هم بر روی پلتفرم اسکای روم برگزار میشد را شرکت کردم. برنامه در مورد نوشتن و تولید محتوا بود. برگزارکننده و مجری برنامه برای نیم ساعت در مورد «زبان آور» و در این میان از اهمیت زبان صحبت کردند.
و در همان آغاز و میانه بحث با توجه به اسلاید برنامه و خوانش بخشهایی از کتاب «خانه هستی» اثر حمید صاحب جمعی، و نیز نقل قولهایی از افرادی چون، هایدگر، افلاطون و ویتگنشتاین و حمید صاحب جمعی در خصوص زبان و اهمیت آن از زبان آقای شاهین کلانتری مجری برنامه مطرح شد.
البته قابل ذکر است که در وسطهای برنامه هم برق قطع شد و برگزارکننده برنامه با اینترنت موبایل در تاریکی به اجرای برنامه و خوانش خود پرداختند.
ناگفته نماند که وقتی نقل قول ویتگنشتاین در مورد زبان را شنیدم و هنگامی که چند بار در زبان و ذهنم مرورش کردم خیلی این جمله به دلم نشست و من هم به این موضوع باور و اعتقاد دارم و موافق سخن آقای ویتگنشتاین هستم.البته قبلن هم این جمله را شنیده بودم.
تا یادم نرفته بگویم که جمله این بود:
«محدودیتهای زبان من به معنای محدودیتهای جهانِ من است».
بیشتر که روی این نقل قول دقت میکنم، متوجه میشوم که بله همینطور است. وقتی ما از هر جنبه موضوع زبان نگاه کنیم. چه تعداد زبانهایی که میدانیم و چه میزان درکمان از این زبانها و زبانی که طی روز با افراد مختلف با آن ارتباط برقرار میکنیم.
به مرور پیمیبریم اگر به هر دلیلی محدودیتی در آن وجود دارد به دلیل اندازه جهان من و شماست.
شما هم موافق این مسئله هستید که این جهان، بخشهای زیادی از آن به تبع از جهان فکر من و شما سرچشمه میگیرد. وقتی جهان فکر من محدود و کوچک است. این محدودیت میتواند از کم دیدن، از کم شنیدن، از کمبود مطالعه و خیلی کمهای دیگر باشد که دستاورد آن میشود این که دنیای زبانی من را محدود میکند و نمیگذارد بزرگ شوم و رشد کنم.
با وجود این مشکل چه کنیم؟ به نظر من:
پس، تا میتوانیم جهان خود را با یادگیری زبانهای مختلف گسترش دهیم و البته استفاده درست از آنها در جای مناسب را به شکلی صحیح یاد بگیریم.
اگر بخواهم بیشتر در این مورد صحبت کنم، سعی میکنم در ادامه با بیان یک نقل قول دیگر در این باره موضوع را بیشتر برایتان بازتر کنم. البته دو مرتبه از همین فرد یعنی ویتگنشتاین که در جای دیگری در مورد زبان نقل قول جالبی عنوان کرده که برایتان بازگو میکنم:
«صحبت کردن به زبان دیگری ما را به درک جهانی متفاوت میرساند».
به نظر میرسد با توجه به تعداد زبانی که به کمک آن مهارت صحبت کردنمان را تقویت و نیز انتقال پیام خود با دیگران داریم، میتوانیم در ابتدا دنیای خود و در ادامه دنیای فکری و زبانی دیگران را به شکل مطلوبتر گسترس دهیم.
از این که بگذریم و از فضای برنامه خارج نشویم.
این را هم بگویم که در این دورهمی نیم ساعته که از «زبان» صحبت شد، یک موضوع هم در پایان جلسه مطرح شد. موضوع این بود:
هر کداممان بعد از اتمام برنامه بایستی در رابطهی خودمان و زبان در تمرین نوشتن این دورهمی کوتاه مینوشتیم و من هم چنین کردم. و تصمیم گرفتم بعد از نوشتن در رسانه جهان فکر منتشر کنم.
من اگر بخواهم رابطهی خودم با زبان را بگویم از ابتدای شناختم از زبان چه زبان مادری که ترکیاست، چه زبان ملی که فارسیت و چه زبانهای خارجیام چون انگلیسی و عربی و … است که در مدرسه و مراکز آموزشی دست و پا شکسته یاد گرفتم.
البته در ادامه این را هم بگویم با توجه به نام فامیلیم که کُردلو است و بسیاری از نام فامیلم از من میپرسند که کُرد هستید یا نه. در این لحظه در جواب میگویم، چون استان زنجان با استان کردستان همجوار است و یک سری تحقیقاتی که خودم انجام دادم و شاید کوچ و مهاجرتهایی که در گذشتگانما صورت گرفته به طور حتم به آن منطقه هم مرتبط میشویم.
از طرفی، گذشته از اینها خودم هم علاقهمند هستم خودجوش در مورد این زبان هم تا حدودی بلد باشم و مکالمه کنم. البته الان هم یک چیزهایی هم میدانم، منتها صحبت کردن به زبان کُردیم خیلی محدود است و در حد چند کلمه و چند جمله کوتاه.
خلاصه این را گفتم که به اینجا برسم.
حس میکنم، هر کدام از زبانهایی یک جورایی به آن شناخت دارم.
حال کم یا زیاد، هر کدام به نوعی میخواهد من را با دنیای جدید آشنا کند. من را با کلمات و جملات جدید و افکار جدید از دید همان زبان آشنا کند.
در هر یک از زبانهایی که تا کنون آشنا شدم و میتوانم صحبت کنم، بشنوم و بنویسم، ارتباط تگاتنگی با واژگان آن دارد. یعنی هر چه دایره واژگان و درک درستی که از تک تک آن واژگانی دارم و قصد دارم با افراد مختلف ارتباط برقرار کنم به نوعی جهان من را شکل میدهد و بتدریج هم بزرگ و بزرگتر میشود.
الان که دارم در مورد زبان و رابطهی آن با خودم فکر میکنم.
به حس و نظر خودم رابطهی خوبی دارم. چه زبان ترکی که زبان مادریام هست و چه زبان فارسی که زبان ملیام یعنی کشورم ایران است و چه زبانهایی مثل انگلیسی و عربی را که در مدرسه تا حدودی با آن آشنا شدم. البته زبان انگلیسی را تا جایی که بتوانم و فرصت کنم از طریق گوش دادن و شنیدن مکالمههای انگلیسی و تقویت زبان انگلیسی به ویدئو و فایل صوتی انگلیسی و نیز خواندن متنهای انگلیسی در قالب رمانهای کوتاه و غیره دنبال میکنم.
با این حال فکر میکنم باز جای کار دارد و همیشه بایستی در مسیر یادگیری این زبان و باقی زبانها باشم و ادامه دهم.
از سوی دیگر، در این ایام اگر فرصت کنم. گه گاهی تایپ و رونویسی از متنهای انگلیسی و حتی متنهای فرانسوی را انجام میدهم. البته در تایپ زبان انگلیسی در حد متوسط هستم، ولی زبان فرانسوی کمی کُند پیش میروم. شاید تعجب کنید. نه درست شنیدید بله تایپ زبان فرانسوی را در برنامه خود دارم. البته در مورد یادگیری این زبان، خودم فرصت کنم هم کارهایی انجام میدهم.
موضوعی که هنگام تایپ زبان فرانسوی خیلی نظرم را به خود جلب کرده و میکند، آن حرکههایی است که روی حروف به اصطلاح انگلیسی میگذاریم. و جالبی ماجرا این است که برای ثبت آن حرکهها و به قولی آن اُکسانها بایستی از دکمههای اعداد روی کیبور استفاده کنیم. چطور؟
میدانید منظورم چیست؟
برای تایپ از روی نوشتهها و متنهای زبان فرانسوی، به عنوان مثال این حرف À بایستی دکمهی Alt+0192 را همزمان فشار دهیم تا این حرف در صفحات ورد برنامهی آفیس به شکل کلمه و جمله ثبت شود و به نمایش درآِید.
در همان ابتدا و در حین تایپ وقتی متوجه این موضوع شدم، خیلی برایم جالب بود، گفتم برای شما هم مطرح کنم به طور حتم مشتاقتر خواهید شد تا تایپ زبان فرانسوی را برای یک بار هم که شده امتحان کنید.
خلاصه این رابطه من با زبان است و باز هم میگویم به نوبهی خودم تحت عنوانهای مختلف رابطهی خوبی با آنها دارم و دوست دارم این حس و حال را در هر کدام از آنها بیشتر کنم و البته دامنه زبانیام را به شکلهای گوناگون توسعه دهم.