چند سال پیش که در چنین روزهای از طریق یکی از دوستانم برای پر کردن فرم تولید محتوای مؤسسه ایران تاپیست اقدام کردم، فکر نمیکردم این قدر عاشق نوشتن باشم. درست است که من هم مثل خیلی ها خاطره نویسی و روزانه نویسی داشتم، منتها این مهارت هیچ سمت و سویی نداشت برای خود سرخوشانه در زندگیم در حال حرکت کرد بود. چند باری دوستم که آن زمان تولید محتوا انجام میداد بهم پیشنهاد پر کردن فرم استخدام موسسه جدیدی که در آن کار میکند را داد. منم هم توجهی نکردم.
نمیدانم قضیه چه بود که یک روز از طریق اسم سایتی که ازش برایم گفته بود در گوگل سرچ کردم و به صفحه فرم استخدامش وارد شدم. پیش خودم گفتم پر میکنم از کجا معلوم من را انتخاب کنند. حداقل به او میگویم که حرفش را عملی کردم و فرم موسسه جدیدی که ازش حرف میزد را پر کردم. تقریباً دو ماهی از آن جریان گذشت که یک روز عصر زنگ گوشیم به صدا درآمد. پشت خط خانمی بود که نمیشناختمش همین که اسم ایران تایپست را از زبانش بیرون آمد شوکه شدم. بهم گفتند شما فرم استخدام برای تولید محتوا پر کردید. بلهای گفتم و ادامه دادند؟ تا حالا تجربه داشتید گفتم نه ولی نوشتن را دوست دارم. از سئو و … پرسیدند و من جوابم فقط نه بود.
بعد چند سوال و جواب بین من آن خانم رد و بدل شد یک موضوعی را بهم دادند و گفتند تا شب ساعت یازده یک مقاله ۱۰۰۰ کلمه برایشان بنویسم و در تلگرام بفرستم. بعد با دادن دیگر توضیحات گوشی را قطع کردم. حس عجیبی داشتم من که تا حالا مقاله ۱۰۰۰ کلمه آن هم برای سایت ننوشتم. بالاخره به یک جمع بندی رسیدم و مقاله را نوشتم.
یکی دوساعت زودتر هم فرستادم، فردا صبح همان خانمی که بعدها متوجه شدم مسئول و مدیر بخش تولید محتوا آن موسسه هستند فایل صوتی را بهم ارسال کردند و گفتند متنم خوبه ولی یک سری نکات و ایراد دارد. من باز هم آن موقع نمی دانستم که از طریق ایشان برای کار تولید محتوا پذیرفته شدم، چون پیام همکاری به صورت اس ام اس آمده بود من ذهنم مشغول ادیت مقاله بود.
پیش خودم گفتم وای وقتی اول کار ازم ایراد گرفته شده و این حرفها به طور حتم پذیرفته نشدم. مشغول ویرایش متنم طبق مواردی که گفته بودند شدم و دوباره ارسال کردم و دیدم گفتند الان بهتر شد. در همین لحظه پیامی برایم ارسال کردند که پرسیده بودند وارد پنل کاربریتون شدی؟!
من هم هاج و واج کدوم پنل کاربری؟! گفتن همان لحظه که نکته های ادیت متن را برایتان فرستادم، پیامی هم به شما ارسال شد. هم خوشحال بودم و هم نگران که قضیه چه میشود. موضوعات بعدی را دادند کلاً کارم را شروع کردم تا اردیبهشت امسال که همکاری با این مجموعه را پایان دادم. دلیل جداییم زمان کافی نداشتن برای همکاری بیشتر بود. از طرفی خودم به شخصه معتقدم بهتر است فرصت را به شخص دیگری بدهم شاید آن شخص به آن فرصت بیشتر نیاز داشته باشد تا خود من.
تجربه شیرینی بود، وقتی به این چند سال فکر میکنم صد البته به سختی ها و نیز خوشی هایش. الان واقعا مرور آنها برایم لذت بخش هست. از همه مهمتر الان تجربهای دارم که سه سال پیش نداشتم. خوشحالم فرم موسسه را پر کردم و تا حالا ادامه دادم. در نهایت از موسسه ایران تایپست و خانم قبادی ممنونم که این فرصت در اختیارم قرار دادند، با این که هیچ تجربهای نداشتم من را استخدام کردند و الان خودم میتوانم پروژه بگیرم و کار کنم. قصدم تبلیغ نبود، حتی اگر چنین حسی را انتقال دادم خوشحالم. خواستم از طریق حرفهام از این مجموعه و مدیریتش تشکر کنم.
سلام فرزانه کردلوی عزیز
متنی که نوشتید تاییدی بود بر مزیت عملگرایی و اقدام کردن.
موفق باشید.
سلام
اکرم عزیز ممنونم که وقت گذاشتین و مقاله م خوندید. بله درسته حق باش ماست. سپاس
شما هم موفق باشید دوست خوبم