امروز در کانال تلگرام آقای سامان فائق یک محتوای ویدئویی را دیدم که خیلی برایم جالب بود. مصاحبهای که در آن قرار بود ایشان از آینده نویسندگان محتوا و chat GPT قدری صحبت کنند و نکاتی را بیان کنند.
در ابتدا آقای فائق به این نکته اشاره کردند که در حال حاضر که در ابتدای شروع به کار رباتی چون chatGPT در دنیای دیجیتال مارکتینگ هستیم، محتوای خوبی تولید نمیکند. منظورشان این بود شبیه یک آدمی که روح، جان، فکر دارد عمل نمیکند. به واقع هم درست میگویند.
در ادامه برای درک بهتر مثال خوبی زدند. از تابلوی نقاشی تقلبی و تابلوی نقاشی یک هنرمندی مثل ونسان ونگوگ که بر روی بوم نقاشی طرحی را به تصویر کشیده صحبت به میان آوردند. اینکه نقاشیهای تقلبی این هنرمند با هر قیمتی که بخواهید در بازار موجود است، ولی اثر خود ونسان ونگوگ فلان قدر ارزش دارد و … .
در دنباله مصاحبه سامان فائق به این نکته اشاره کرد که رباتی مثل chat GPT اگر هم الان محتوایی سریع تولید میکند حاصل کار محتواهایی قبلی و ایندکس شده از گوگل است که خروجی برخی از آنها را در اختیار مخاطب فعلی قرار میدهد. بنابراین، او درک، فکر، خلاقیت و حس ندارد که از خود محتوا و اثر منحصر به فردی را خلق کند. محتوایی که امضای خودش زیر پای آن حک شده باشد.
در ادامه صحبتهایشان به نکتهی جالب دیگری اشاره کردند که خیلی برایم دلنشین بود. اینکه هر کسی که نویسنده است و در حال حاضر محتوای متنی تولید میکند روح و حس آن فرد در آن متن دمیده شده است و حتا اگر اسمش را هم برداری آثارش برجای مانده، در حالی یک برنامه یا ربات چنین حسی را منتقل نمیکند. و این نکته جای خالی است که در این موضوع آشکارا مشهود است.
در پایان صحبتهای جناب فائق یک موضوع دیگری را هم خاطرنشان کردند. اینکه در این عصر و روزگار نبایستی در مقابل پیشرفت و تکنولوژی مقاومت کرد بلکه بایستی آن را پذیرفت و البته خود نویسنده و تولیدکننده محتوا نبایستی متوقف شود، بالعکس بایستی روال کارش را تغییر دهد و از این ماجرا هراسی به دل راه ندهد. مهارتها و توانمندیهایش را توسعه دهد تا فرصتهای بیشماری را به وجود آورد.
چرا که با روی کار آمدن هر پیشرفت و ابزاری برای راحتی بشریت مقاومت جواب نمیدهد فقط بایستی مدل کاریمان را اصلاح کنیم.
چون همین محتوایی که این رباتها تولید میکنند هم گوگل به این راحتی تایید نمیکند تا ایندکس کند و به آنها در گوگل رتبه دهد.
در پایان گفتند، لُب کلام اینکه رونمایی از برنامهها و رباتهایی مثل چَت جیپیتی فقط تهدیدی برای نویسندگان و تولیدکنندگان سطح پایین و بیکیفیت است و همیشه هم همین بوده و چیزی تغییر نکرده. در مقابل برای افرادی که بهروز هستند و خود را در یک مهارت محدود نکردن میتواند یک فرصت باشد.
از طرفی، رباتی مثل chat GPT نمیتواند ذهن و نگاه خاص آن فردی که در نوشتن محتواهایش به کار میگیرد برباید و جایش را اشغال کند؛ چرا که آن فکر، درک و حس و ایده خاص برای آن فرد است که در آن لحظهی خاص از وجودش تراوش کرده است.
آینده برای کسی که نگاه و رویکرد تولید میکند نه محتوا، نه تنها این ابزارها خطر و تهدید نیست، بلکه دنیایی از فرصتهای گوناگون است.
پس، در وبینار اخیرم که برگزار کردم، در پاسخ به سوالی در این مورد گفتم و اینجا هم باز تکرار میکنم من فرزانه کردلو هم با همهی این صحبتها موافقم و میگویم هیچ تهدیدی وجود ندارد و گریزی به نقل قول جان کرین میزنم: «در هیچ شغلی آینده نیست، آینده در دستان کسی است که آن شغل را دارد».