همیشه در قسمت دایرکت اینستاگرام با دوستان بینظیری هم صحبت میشوم. یکی از این افراد دوستی بود که برای دقایقی باهم هم صحبت شدیم.
پس از گفتگوی کوتاه در فضای آنلاین بحثهای خوبی شکل گرفت. برای خود من هم نکتههای آموزنده بسیاری داشت. در میان این صحبتها، این دوست خوبم گفتند: میخواهم و دوست دارم در آینده فقط نویسنده تمام وقت شوم.
این جمله را که شنیدم سریع واکنش نشان دادم. شاید او دوست داشت که تأیید کنم. از سوی کسی تأیید شود که نویسندگی و تولید محتوا میکند. بله من این گفته را رد کردم.
مطمئن باشید کسی که با این فکر و نظر وارد مسیر نویسندگی میشود به جای خوبی نمیرسد. واقع بین باشیم. من با خود نویسندگی مشکلی ندارم، ولی اینکه در حرفهایمان بگوییم که میخواهم نویسندگی تمام وقت شوم یک مقدار خطرناک است. با این حرف همان سیستم اشتباه اداره آموزش و پرورش و در ادامه وزرات علوم و تحقیقات در دانشگاهها را دنبال میکنیم. سیستمی که در آن همه افراد یک شکل هستند و در آن میگوید وقتی به این فضا وارد شدید فقط درس بخوانید و فقط نمره بیست و عالی بگیرید والا شما چیزی نمیشوید.
در دانشگاهی (چه سراسری و چه آزاد) که بایستی مرکز نوشتن و سخنرانی(گفتن ایده) باشد بیبروبرگرد همه بچهها از نوشتن مقاله و ارائه کنفرانس و سمینار وحشت دارند و بسیاری اوقات بیزارند. با اقلیت کاری ندارم.
ما بایستی این طرز تفکر را ادامه ندهیم. ما نبایستی یک کار را بگیریم و تا ابد با آن باشیم. اگر میخواهم نویسنده، دکتر، مهندس، نمیدانم معلم و هر شغلی که الان در آن قرار دارید و میخواهید حرفی برای گفتن داشته باشید.
بایستی مهارتهای نرمی چون ارتباط خوب برقرار کردن(درک متقابل)، تیمسازی، توسعه فردی روشهای درست پول درآوردن و … را یاد بگیریم.
من نویسنده بایستی با دنیای بازاریابی، فروش، تبلیغات، طراحی، خوب حرف زدن و … آشنا باشم. بایستی در عین اینکه بیننده خوبی در جامعه هستم، شنونده خوبی هم باشم. بخصوص شنونده فعال.
من نویسنده بایستی مهارت تفکر نقادانه را داشته باشم. من نویسنده بایستی بتوانم سوال خوب بپرسم. من نویسنده بایستی موضوعات پیچیده را درک و به سادهترین ممکن بیان کنم.
من نویسنده بایستی زبان دومی به غیر زبان ملی و زبان مادری بلد باشم. من نویسندهای که در دنیای دیجیتال مارکتینگ و یا همان بازاریابی آنلاین فعالیت میکنم. بایستی یک بار یک سایت را بالا آورده باشم. نمیگویم طراح سایت حرفهای شوید. من نویسنده بایستی یک سایت داشته باشم من نویسنده بایستی نوشتن در فضایی چون شبکه اجتماعی را بلد باشم. من نویسنده بایستی از سئو(بهینه سازی محتوای سایت) در حد ابتدایی هم که شده بدانم. من نویسنده بایستی پرسونای مخاطبم در رسانهام را بشناسم.
اینها فقط با مهارت نویسندگی به دست نمیآید. بایستی در کنار نوشتن، بخوانم. نوشتن و خواندن در موضوعات مختلف و قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف را تجربه کرده باشم. بایستی متقاعدسازی و مذاکره کردن را بلد باشم. بایستی به خودم توجه بیشتری کنم. باشد نویسنده باشم. ربطی ندارد. واقعن کدامهایمان بلدیم؟
من نویسنده بایستی بلد باشم برای آثاری که منتشر میکنم درآمدزایی کنم. من نویسنده اول بایستی آثارم را رایگان در اختیار مخاطبینم قرار دهم. بایستی مدتی رایگان و با هزینه کم برای مجموعهای کار کنم. پس در همان ابتدای کار من نویسنده برای پول کار نمیکنم، ولی این وضعیت تا آخر نیست و ثابت نمیماند. صبور باشم. بعد از مدتی میتوانم برای مهارت نویسندگی خود انتظار دریافت پول داشته باشم. مطمئن باشید پول و کار بدون اینکه بخواهید در زندگیتان جاری میشود.
فقط فرق میان نیاز و خواستن یک چیز را به خوبی بایستی درک کنید. نیاز، از سر ناچاری به سراغ کاری میروید و بعد ممکن است رهایش کنید، ولی در موضوع خواسته، شما تحت هر شرایطی میخواهید شغلی چون نویسندگی را داشته باشید با همه موانع موجود.
من نویسنده نبایستی از ورزش کردن غافل باشم.
من نویسنده بایستی بدانم وقتی کتابی یا نوشتهای منتشر کردم قرار نیست همیشه هم موفق باشد. گاهی بایستی شکست بخورم. من نویسنده بایستی بدانم. وقتی بازخوردی دریافت نکردم ناراحت نشوم و همچنان در مسیر بمانم و نگویم: این کار فایدهای ندارد و من استعداد ندارم بروم سراغ مهارت دیگر… .
و کلی کار دیگر که نویسنده بایستی بلد باشد.
و نکته پایانی اینکه برای نویسنده خوب شدن بایستی در داشتن شخصیت یک فرد موفق و البته نویسنده هر روز به مانند یک نهال رشد کنیم تا یک روزی درخت تنومندی شویم.
پس لطفاً برای نویسنده خوب شدن تلاش نکنیم، برای انسان تأثیرگذار بودن تلاش کنیم.