E html> توصیه‌ های ارنست همینگوی - جهان فکر
خانه / کتاب‌های نوشتن / توصیه‌ های ارنست همینگوی

توصیه‌ های ارنست همینگوی

دیروز در فرصتی که داشتم به گوگل گَردی مشغول بودم. این وبگردی مرا با کتابی با عنوان «توصیه‌های ارنست همینگوی » روبرو کرد. کتابی که خانم نادیا کریمی آن را ترجمه کرده است. در سایتی که باز کردم و این مطلب را خواندم، در مورد ۵ توصیه ارنست همینگوی مختصر توضیحاتی داده بود.

 

گفتم با زبان و برداشت خودم، توصیه‌های ارنست ِهمینگِوی را در سایت جهان فکر فرزانه کردلو با شما به اشتراک بگذارم.

 

 

مطالعه کن:

یک نویسنده بایستی مطالعه، مطالعه و تنها کاری که می‌تواند انجام دهد آن است که مطالعه کند. در این روش بایستی سبد مطالعاتی متنوعی هم داشته و در مورد همه چیز بخواند. البته از این همه چیز بی‌شک آثار خوب است و نه هر کتابی! در این سبد مطالعاتی به طور حتم نبایستی از خواندن منابع حوزه کاری خود غافل شد.

نویسنده آثار خوب می‌تواند آثار پرفروشی را به رشته تحریر درآورده باشد یا بالعکس نویسنده‌ای که بنا به دلایلی آثارش  کم دیده شده است. این آخری را جدی بگیریم.

 

telegram

 

مشاهده گر حرفه‌ای باش:

وقتی داری به دور و برت نگاه می‌کنی در آن عمیق شو. به عنوان مثال، به تک تک حرکات و تغییراتی که در یک موجود و پدیده رخ می‌دهد دقت کن و تک تک لحظات را به خاطر بسپار و ثبت کن.

ارنست همینگوی می‌گوید: اگر این موضوع را جدی بگیری، به خوبی می‌توانی از تکنیک توصیف‌نویسی هر چیزی در نوشته‌ات بهره ببری. در ادامه حس خودت را هم بیان کن. به طور حتم به شکل دیگری همان توصیه آنتوان چخوف که می‌گوید: «نگو نشان بده» را یادآور می‌شود.

 

وقتی ایده داری نوشتن را متوقف کن:

یک نویسنده بایستی زمانی که ایده در سر دارد، کار نوشتن را متوقف کند. منظور آن است که وقتی می‌بینید نوشته‌تان در مسیر خودش به خوبی به جلو پیشروی می‌کند، در این لحظه کار نوشتن را متوقف کنید. این در رمان‌نویسی به خوبی جواب می‌دهد.

 

مثبت اندیش باش:

همینگوی به همه اهل قلم به خصوص کسانی که دغدغه رمان‌نویسی دارند توصیه می‌کند مثبت فکر کنند. اگر در شروع نوشتن رمان مدام نگران ادامه ماجرا باشید، این نگرانی شما را از کار نوشتن فراری می‌دهد. خیلی در پی پایان دادن سریع داستان نباشید. نگذارید این افکار منفی بر شما غلبه کنند.

instagram

همدلی کن:

در مورد شخصیت‌های داستان خود قضاوت نکنید، این وظیفه شما نیست وظیفه خوانندگان‌تان است. فقط به حرف‌ها گوش کنید. برای این کار از محیط خود کمک بگیرید. به هر حرف و سخنی که در پیرامون‌تان رد‌و‌بدل می‌شود گوش دهید. وقتی به حرف‌های مردم و موضوعات دوربرتان خوب گوش می‌دهید حس همدلی‌تان تقویت می‌شود و با افراد ارتباط بهتری برقرار می‌کنید.

 

 

وقتی از ۵ توصیه مطلع شدم و یک به یک آنها را خواندم. نکته‌ها و ایده‌هایی در ذهنم شکل گرفت. اول اینکه اگر همه‌مان در زندگی روزمره این موارد را رعایت کنیم، حتی اگر نویسنده هم نباشیم به طور حتم زندگی معنادار‌تری خواهیم داشت.

و چیزی که برایم عجیب بود این است که چرا با وجود اینکه به مثبت اندیشی در نوشتن رمان تأکید دارد، خودش با خودکشی به زندگی‌اش پایان داد؟ چرا از بیماری افسردگی رنج می‌برده است؟ چرا داستان‌ها و نوشته‌های ناتمام خود را ادامه نداد و نصفه گذاشت و رفت.

بخصوص نکته آخر توصیه‌اش برایم بسیار دلنشین است. برای خودم یک تلنگر بود. وقتی با فردی یا موضوعی در طی روز مواجه می‌شوم به هیچ وجه در مورد او پیش داوری نکنم. فقط سعی کنیم حرف‌هایش را بشنویم. اگر پیش داوری کنیم نمی‌توانیم در مقام یک قاضی منصف رأی درستی بدهیم؛ چون ما در زندگی او نیستیم و شرایطی که او دارد را تجربه نمی‌کنیم. پس، آدم‌ها را بیشتر ببینیم و درک کنیم.

 

البته دیدن‌مان فقط از طریق چشمانمان نباشد و در ظاهر قضیه خلاصه نشود. از روی چهره، طرز صحبت کردن آدم‌ها، طرز لباس پوشیدن آدم‌ها ، شغل‌شان و … آن‌ها را پیش داوری نکنیم.

سخت است حتی برای جهان فکر فرزانه کردلو سخت است که قضاوت نکند، ولی تمام تلاشش این است که هر روز و هر لحظه از شدت آن بکاهد.

 

من خودم برای خواندن این کتاب با همین چند توصیه‌ی ساده و البته مهم علاقه‌مند و ترغیب شدم، و در اولین زمان آن را تهیه و به خواندنش مشغول خواهم شد.

در پایان امیدوارم توانسته باشم به کمک توصیه‌های  ارنست همینگوی بیش از قبل شما را به نوشتن بیشتر و نیز بیشتر خواندن کتاب ‌مشتاق کرده باشم.

instagram- jahanfekr

درباره‌ی فرزانه

2 نظر

  1. ممنونم عزیزم.مثل همیشه عالی و خوش خوان.
    و چقدر قضاوت نکردن سخته خیلی سخت واقعا سخت.
    راستی این بخش برام نامفهوم بود و متوجه اش نشدم‌ممنون میشم بیشتر توضیح بدی
    وقتی ایده داری نوشتن را متوقف کن.چرا وقتی رمان داره خوب پیش میره ننویسیم؟

    • خداروشکر که دوست داشتی سپیده جان

      ببین سپیده

      کلا ارنست همینگوی می‌گه:
      وقتی می‌نویسی و ایده داری بخصوص تو داستان‌نویسی و به ویژه تو اوج کار نوشتن امروز، کار رو رها کن و فردا یا یکی دو روز دیگه به کارت ادامه بده.

      از یک طرف این باعث میشه برای روزهای بعد هم کلی ایده و فکر برای نوشتن داشته باشی. و به دنبال ایده نباشی.

      از طرفی، بهتر می‌تونی روند نوشتن در نوشته‌های داستانی و غیرداستانی رو در پیش بگیری.

      در کل هم ارنست همینگوی از جمله نویسنده‌هایی بود که دوست نداشت وقتی شروع به نوشتن می‌کنه به دیوار و اطراف زل بزنه تا زور بزنه ایده ذهنش بیاد.
      من چیزی بود که تو زندگی نامه‌اش خوندم. این کار کلافش می‌کرد.

      و خیلی‌ها ممکن این جور موقع‌ها از نوشتن دست بکشن.

      و می‌گه تو اوج کار رو ول می‌کرد تا بتونه برای ساعات و روزهای بعد هم ایده برای نوشتن داشته باشه.

      این روش ارنست همینگوی و به نظرم تا حدودی درسته.

      ولی برخی نویسنده‌ها هستن که ساعت‌ها با پیاده روی یا نشستن روی صندلی و … با وجود نداشتن ایده فکر می‌کردن و می‌کنن و به دور و برشون نظاره گر می‌شدند.
      و در نهایت ایده شکل می‌گیره.

      یا خیلی‌ها به روش مختلف به دنبال پیدا کردن ایده و فکر جدید تو نوشته‌هاشون بودند و هستن.
      به نظر می‌رسه هر کسی روشی برای خلق ایده در نوشتن داره.

      من معتقدم:
      و همه رو خوبه که تجربه کنیم.

      چه زمانی که ایده نداریم و بایستی صبر کنیم و تماشاگر باشیم تا ایده بیاد و کار متوقف نکنیم.
      یا این قدر بنویسیم تا عصاره آن چرک نویس‌ها به ما ایده بده.

      و کلی کار دیگه

      و یا اینکه در اوج مثل همینگوی کار نوشتن رو رها کنیم تا بازم با دست پر به سراغ قلم و کاغذ و صفحات وُرد بریم.

      امیدوارم منظورم رسونده باشم. اگر باز متوجه نشدی بگو بیشتر توضیح بدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *